شیطونی کردن
سلام گل پسر مامان این روزا دیگه داری کم کم شیطونی میکنی امروز ظهر که داشتم کمی گردو مغز میکردم وشما هم طبق معمول جلو تلویزیون بودی و تلویزیون میدیدی یهوییی متوجه من شدی و قل قل کردی خودتو رسوندی به من حالا هی گردوهارو برمیداشتی میزاشتی تو دهنت منم از دستت میگرفتم خلاصه با یه بدبختی انروز گردوهارو مغز کردم
اینم یکی دیگه از شیطونیات عصرکه خواب بودی واز خواب بیدارشدی و گهواره کنارت بودی و قل قل کردی رفتی زیر گهواره و حالا هی با پاهای فسقلیت میزنی به این گهواره خلاصه با پازدن یکیاز پایه های گهواره رو انداختی روی خودت حالا هی ذوق میکنی انگاری خوشت اومده ومنم بابایی رو صدا زدم بیاد شاهکارای پسرشو ببینه اونم کلی ذوق میکنه میگه پسرمن قویه ه ه
عاشق این شیطونیاتم پسرممممممممممممممممممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی