واکسن 6ماهگی
سلام گل پسرم امروز اول ابان شما واکسن 6ماهگی زدی اونم 2تا یه کوچولو گریه کردی ولی زود اروم گرفتی ماشااله پسرم قویه وخانم پرستار شمارو وزن کرد وزن شما ماشااله 9کیلو بود قدهم 71سانتی متر البته یه معذرت خواهی بدکارم واست این سری عکس انداختن رو سپردم به بابا متاسفانه ازت عکس ننداخته که من واست بزارم فیلم گرفته انشااله واست نگه میدارم تا ببینی جیگمله قشنگ من دوست دارمممممممممممممم اینم 2تا عکس بعدازاینکه امدیم خونه یکی در موقع خواب اون یکی هم وقتی از خواب بیدار شدی ...
نویسنده :
مامان نغمه
13:27
عکس خانوادگیییییییییییییی
سفر بندرعباس
سلام صدتا سلام خدمت پسرگل مامانی الهی من قربونت برم بازم رفتیم بندر و عروسی داشتیم عروسی پسر دایی مامان طلعت آقا آرمان بود پسر گلم مهمتر از اون شما بعداز تولدت اولین بار بود میرفتی بندر عباس وقتی وارد خونه بابا درویش شدی خونه واست تازگی داشت اخه اون موقع که اونجا بود ی تشخیص نمیدادی ولی الان ماشااله بزرگ شدی و همه چیزو هم کس را تشخیص میدی و آج و واج همه جارو نگاه میکردی و من و خاله ها کلی واست خندیدیم و یک هفته ای بندر بودیم خوش گذشت و تو کلی با اداهات همه رو میخندوندی وهمه قربون صدقه ات میرفتن وشب عروسی هم محشر شده بودی با اون پاپیون خوشکل سبز رنگ ات به قول مامان جیگر شده بودی جیگرتو بخورم هستی مننننننننننننننننننننننن حالا واست عکسات...
نویسنده :
مامان نغمه
16:15
سامیار در حال بازی کردن
سلام گل پسرم نفسم این روزا واسه خودت عالمی داری با خودت کلی بازی میکنی صداهایی از خودت در میاری هرچی هم که دستت میاد فورا میبری طرف دهانت منم هی میگم سامیار پسرم کار بد تو هم نگاهی میندازی به من دوباره تکرار میکنی ...
نویسنده :
مامان نغمه
19:51
سامیار در حال پشتک وارونه زدن
سلام عشقم نفسم زندگی مامان امروزکه باشه 5مهر برای اولین بار وارونه شدنت و دیدم وکلی ذوق کردم من اشپزخانه بود داشتم ناهار درست میکردم وشماهم مثل همیشه وبه خلطر علاقه ات گذاشته بودمت جلو تلویزیون یه لحظه صدای ذوق کردنتو شنیدم که چقدر خوشحالی انگاری از این کارت خوشت اومده بود دیدم رو شکم ودستات افتادی با ذوق من ونگاه میکنی منم کلی قربون صدقه ات رفتم وازت چندتا عکس انداختم زنگییییییییییییییییییییییمی پسرم این عکسم چندروز بعد انداختم کلا خوشت اومده از این حالت ...
نویسنده :
مامان نغمه
19:28
عکس حموم رفتن
5ماهگی
سلام عشق مامان امروز که دارم واست مینویسم تو 5ماه و 4روز داری خیلی جیگر شدی صداهایی از خودت در میاری که مامان میخواد تورو قورت بده فقط دوست داری باهات بازی کنم قلقلک بدم و تو از ته دل بخندی قربون اون خندهات بشم تو این عکس هم اینقدر به مارک شلوارکت توجه میکنی که اینقدر جیگر شدی مامان میخوام بخورمت تو زندگی ما هستی عاشقتم این شلوارک خوشکل باون کلاه رو دایی منصور واست سو غاتی اورده این عکس پسر گلم با ثنا عزیزم اینجا دعوت بودیم خونه خاله الهام اخر شب موقع خداحافظی از شما 2تا وروجک عکس انداختیم ...
نویسنده :
مامان نغمه
23:09
عکس
پ من اینجا مهمون داشتم خاله نسرین اینا بودن به بابایی گفتم شمارو سرگرم کنه تا من آشپزی کنم شماهم یه جوری محو گوشی شده بودی انگاری داشتی مطلب مهمی رو میدید اینجا تو گهواره لالا کرده بودی وقل خوردی تومدی گوشه گهواره چ جیگر مامان عاشقتم ...
نویسنده :
مامان نغمه
21:11